تناقض

تناقض

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

معرفی کتاب: شاگردی یک ریاضیدان


نویسنده کیست؟

آندره ویل، ریاضیدان یهودی اهل فرانسه، از تاثییرگذارترین شخصیت های ریاضی قرن بیستم و از موسسان مکتب بورباکی است.

از کارهای ماندگار او می توان به معرفی مفهوم فضای یکنواخت، اثبات قضیه دوگان پونتریاگین، حدسیات ویل، قضیه موردل-ویل و قضایای دیگری که به ارتباط عمیقی بین هندسه جبری و نظریه اعداد منجر شده، اشاره کرد.

کتاب درباره ی چیست؟

آندره ویل در بیشتر صفحات کتاب به شرح زندگی خود در خلال رویداد های تاریخی قرن بیستم از جمله جنگ جهانی اول، دوم و نیز علاقمندی خود به ادبیات جهان سخن می گوید. در جا به جای کتاب اندیشه های رادیکال وی نسبت به شیوه ی زندگی دیده می شود که بعضی از آن ها در واقع اندیشه مشترک  ریاضیدانان آن زمان بوده است. سخنان نویسنده درباره ی ریاضیدانان تاثیرگذار  قرن نوزدهم و بیستم از جمله  دیودونه، آدمار، پوانکاره، کارتان، کورانت، هاردی، رامانوجان، لیتلوود و... از قسمت های جذاب کتاب برای من بود.

بعضی از جملات جالب کتاب

  • تمایل شدید داشتم به اینکه با گفتن "واضح است که ..." میانبر بزنم. آقای کولن به من یاد داد که هرگز از این اصطلاح استفاده نکنم. او می گفت "اگر چیزی واقعاً واضح باشد، اصلاً احساس نمی کنی که باید این را بگویی، و وقتی آن را بیان می کنی، به این معنی است که اصلاً واضح نیست." آقای کولن کسی است که ریاضی نویسی را به من یاد داد.
  • در آن زمان همه فکر می کردند که اگر کسی می خواهد قواعد را زیر پا بگذارد، ابتدا باید یاد بگیرد که قواعد را مراعات کند.
  • هنگام خواندن آثار شاعران یونانی به این باور رسیده بودم که آنچه واقعاً در تاریخ بشریت مهم است متفکران به راستی بزرگ اند و بهترین راه برای شناختن این متفکران تماس مستقیم با آثار آن هاست. بعداً آموختم که این قضاوت را باید کمی اصلاح کنم، اما هیچ وقت کاملاً کنارش نگذاشتم.
  • به جمله ای از پوانکاره برخوردم که کمتر از دیدگاه من افراطی نیست؛ او می گوید: "ارزش هر تمدنی فقط به علوم و هنرهای آن است." با چنین ایده هایی در ذهنم، راهی نداشتم جز اینکه به محض آنکه توان مادی و ذهنی کافی داشته باشم، با سر به درون آثار ریاضیدانان بزرگ گذشته شیرجه بروم. ریمان اولین نفر بود. از او رساله  امتحان گزینش معلم، و کار مهمش در مورد توابع آبلی خواندم. این گونه شروع کردن شانسی بود که همیشه برای داشتنش سپاسگزار بوده ام.

چرا می نویسم؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند!

سایه جان رفتنی هستیم بمانیم که چه

زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه


درس این زندگی از بهر ندانستن ماست

این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه


خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز

دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه


آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز

بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه


دور سر هلهله و هاله شاهین اجل

ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه


کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند

هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه