تناقض

تناقض

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

حال نوشت

چند روز پیش که شب رو از تهران بر می گشتم به این فکر افتادم که چرا من از این مسافرت های طولانی که حداقل 10 ساعت من رو به هدر می ده، نفرت ندارم!
برف می بارید. تاریکی شب کوه ها رو تو خودش غرق کرده بود. برف پاکن ماشین ها حرکت تکراری انجام می دادن.جاده پرپیچ و خم بود و موقعیت ماه در دید من مرتبا عوض می شد؛ در حالی که انتظار داشتم حتی بعد از طی یه مسافت طولانی هم تفاوتی در محل ماه احساس نکنم. موسیقی هایی که سال هاست نشنیده بودم داشت تو هندزفری پخش می شد.