من آنم که برجام نگرفته به دست
ببینم در آن آینه هر چه هست
به مستی دم پادشاهی زنم
دم خسروی در گدایی زنم
بیا ساقی آن آتش تابناک
که زردشت میجویدش زیر خاک
به من ده که در کیش رندان مست
چه آتشپرست و چه دنیاپرست
به من ده که بدنام خواهم شدن
خراب می و جام خواهم شدن
بیا ساقی آن آب اندیشهسوز
که گر شیر نوشد شود بیشهسوز
بده تا روم بر فلک شیر گیر
به هم بر زنم دام این گرگ پیر
ده تا بخوری در آتش کنم
مشام خرد تا ابد خوش کنم
فروغ پرسید: " کی ازدواج می کنیم؟! "
گفتم :" اگر ازدواج کردیم، دیگر به جای تو باید به:
قبض های آب و برق و تلفن
و قسط های عقب افتاده ی بانک
و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و
اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه
و شغل دوم و سوم
نمی دانم چه زمانی قرار است روحم از تغذیه سکوت نیمه شب دست بردارد.
مدت زیادی است تا صبح 7-8 نشده نمی خوابم.
خانه ی قبلی ام (طناقض) به دست بلاگفا ویران شد.
هم اکنون 6امین سالی است که وبلاگ می نویسم.
احتمالددر روزهای آتی صدای یک دانشجوی ریاضی از تناقض خواهید شنید.
و البته گاهی هم پرواز روحم را خواهید دید.
پروازی با بال و پر حافظ و خیام. پروازی به لذت حل یک مسئله ریاضی!